در ماورای مشکل "حالا نیامدن"
انگار حکمتی ست که آسان نمی شود
مویت و انتظار به تکرار خورده اند
صدها گره که چاره به دندان نمی شود
ای ساقی دلهای جهان مست نگاهت
این ماه فرومانده ز چشمان سیاهت
پلک دلم امشب به نبودت پر درد است
این فصل کبود از غم هجران تو سرد است
هنوزم خواب می بینم به شب ها
همان مردی که براسبی سواراست
همان مردی که ایدجمعه روزی
واین پایان خوب انتظاراست
ترا نديده پسنديده ام خدا را شكر
چنين پسند به هر ديده تري نرسد
به ديدن آمده بودم امام نداد بكاء
برات رؤيت روي تو سر سري نرسد
درخت مهر اهل بیت نور دل به بار آرد
نهال بغض ایشان رنج های بی شمار آرد
امام مهدی ما را که با نیکان نظر دارد
خدایا در دل اندازش که بر ما هم گذار آرد
دل گفت: زراه آشنا می آیی
از جاده سرخ کربلا می آیی
یک روز ز روزهای زیبای خدا
یک روز به دلجویی ما میآیی
یک وجب مانده به تو، آب گذشت از سر من
آب کـز سـر گـذرد ، می گـذرم از سـر هـم
مرا شوق حضور او ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
دل هست و دلدار و صائم ، عشق است و خورشید قائم
زلفــش کمنـــدی که دائـــم ، بر دل سپارد کمـــان را
نظرات شما عزیزان: